ای منتظر، غمگین مباش، قدری تحمل بیشتر

گردی بپاشد در افق، گویا سواری می رسد

ای منتظر، غمگین مباش، قدری تحمل بیشتر

گردی بپاشد در افق، گویا سواری می رسد

رجعت ۲

رجعت یکی از عقاید حیات‌بخشی است که پس از ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام  می‌باشد. این عقیده‌ی نورانی به منتظران ظهور آن حضرت، آرامش بخشیده از سقوط در منجلاب فساد و خود‌باختگی جلوگیری نموده، به تلاش و کوشش مضاعف برای زمینه‌سازی حکومت جهانی و برچیده شدن ظلم و فساد وا می‌دارد؛ زیرا فرد با این عقیده هرگز از درک محضر آن حضرت و شرکت در تشکیل حکومت جهانی ناامید نمی‌شود. لذا ائمّه‌ی اطهار علیهم‌السلام این عقیده را یک بشارت و موهبت الهی، برای مسلمانان دانسته‌اند.[1]

معنای رجعت

رجعت با کلماتی چون «رجع، کرّ، عود، ردّ و ...» استعمال شده است که همه‌ی آن‌ها با قیودی، به معنای برگشتن است و جامع همه‌ی آن‌ها کلمه‌ی «رجع» است.[2] 

راغب می‌گوید: رجوع به معنای برگشتن و برگرداندن به مکان، حالت و گفتار سابق است. «الرّجعة» به معنای برگشتن به دنیا پس از مرگ است. وقتی گفته می‌شود فلانی ایمان به رجعت دارد، یعنی ایمان دارد که بعد از مرگ به دنیا برمی‌گردد.[3]

کلمه‌ی «رجع» در قرآن به همان معنای لغوی خودش استعمال شده‌است و مقصد رجعت کنندگان، خداوند[4]، حق[5]، مردم[6]، مکان[7]، دنیا[8] و ... ذکر شده ‌است.

ویژگی‌های رجعت

بر اساس آیات و روایات، ویژگی‌های رجعت به شرح زیر است:

1- رجعت عمومی نیست، بلکه مخصوص عده‌ای از مؤمنان صالح و کافران معاند است و سرسلسله‌ی رجعت کنندگان انبیا و ائمّه‌ی اطهار علیهم‌السلام و دشمنان آن­ها هستند. امام صادق علیه‌السلام در بیان این ویژگی می‌فرمایند: «إنّ الرّجعةَ لَیسَت بِعامّةِ و هی خاصّة ٌ و لا‌یَرجِعُ  إِلّا مَن مَحَضَ الإیمانَ مَحضاً أو مَحضَ الشِّرکَ مَحضاً»[9]؛ «رجعت امری همگانی نیست، بلکه امری اختصاصی است و تنها کسانی رجعت می‌کنند که به ایمان خالص یا شرک خالص رسیده ­باشند

2- زمان رجعت مشخص و معین نیست. در حدیث آمده است: «فَلَمّا أخبَرَهم رسول الله ما یکون مِن الرّجعةِ. قالوا متی هذا؟ قال الله عزّ و جلّ: Lقل [یا محمد] إن أدری أقریبٌ ما توعدون أم یجعل له رَبّی أمَداًK»[10]؛ «آن هنگام که رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم مردم را نسبت به وقایع رجعت آگاه کرد مردم از آن حضرت پرسیدند رجعت در چه زمانی اتفاق می‌افتد؟ خداوند به پیامبرش وحی فرمود: «بگو نمی‌دانم که آن‌چه وعده داده شده نزدیک است و یا آن ‌که خداوند برای آن مدت (طولانی) قرار داده‌است[11]

3- رجعت کنندگان با تمام خصوصیات و ویژگی‌های دنیایی خودشان برمی‌گردند.

4- رجعت کنندگان همه از دنیا رفته‌اند و بعد از مرگ دوباره زنده شده به دنیا برمی‌گردند و زندگی جدیدی را شروع می‌کنند.[12]

5- همه‌ی رجعت کنندگان هم‌زمان رجعت نمی‌کنند، بلکه به تدریج برگردانده می‌شوند.[13]

6- فرمان رجعت، همانند فرمان ظهور از طرف خداوند متعال صادر می‌شود. زیرا جز قدرت بی‌نهایت خداوند، کلام قدرتمندی توان آن را ندارد که مردگان را فرمان بازگشت داده و استخوان‌‌های پوسیده را زندگی مجدد ببخشد.[14]

7- افرادی که برای انتقام و تنبیه، رجعت می‌کنند، هرگز به میل و اراده‌ی خود بر‌نمی‌گردند، زیرا رجعت برای آن‌ها بسیار ذلت‌بار و سخت است ولی در مورد مؤمنین رجعت اختیاری است. چنان‌چه در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده‌است: «هنگامی که مهدی علیه‌السلام  قیام کند، مأمورین الهی در قبر به اشخاص مؤمن می‌گویند ای بنده‌ی خدا! مولایت ظهور کرده‌است، اگر می‌خواهی به او بپیوندی آزاد هستی و اگر بخواهی در نعمت الهی متنعّم بمانی، باز هم آزاد هستی[15]

 

فکر می‌کنم که این پست تونسته باشه به سؤالاتی که توی پست قبلی شده بود (به جز یکی)، جواب بده اما به هر حال اگه بازم سؤالی بود در خدمتیم. در ضمن از همه دوستانی که منو با نظرات و پیشنهادات و انتقاداتشون یاری می‌کنن واقعا ممنونم.

حدود 40 روز با شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا (س) فاصله داریم. گفتم شاید بهتر باشه از همین الآن خودمون رو آماده کنیم و با آقا همدردی کنیم (حالا یا با خوندن زیارت حضرت زهرا (س) یا ...) هر چند ... .

مولای من!

غم تو را به چه مانند کنم؟

به شکستن دل قناری

به سوختن پر پروانه

به گریستن چشم شادی

به اشک چشم شمع

غم تو را به چه مانند کنم

که دردناک‌تر از آن است

ما را در اندوه سترک خود سهمی ده

که سخت پریشانیم

 



[1] - بحارالانوار، ج 53، ص 62

[2] - التحقیق، مصطفوی، ج 3  و 4، ص 56 و ...

[3] -المفردات، ج 2، ص 188

[4] - بقره/ 46

[5] - اعراف/ 168

[6] - یوسف/ 46

[7] - منافقون/ 8

[8] - مؤمنون/ 99

[9] - البرهان، بحرانی، ج 2 ، ص 408

[10] - جن/ 125

[11] - بحارالانوار، ج 53، ص 53

[12] - اوائل المقالات، شیخ مفید، ص 78

[13] - بحارالانوار، ج 53، ص 103

[14] - رجعت، خادمی شیرازی، ص 18

[15] - بحارالانوار، ج 53، ص 92

رجعت ۱

امروز تصمیم گرفتم که با بحث رجعت در خدمتتون باشم. چرا که بعد از صحبت کردن با چند تن از دوستان متوجه شدم علی‌رغم اهمیت موضوع رجعت، بسیاری از مهدی دوستان و مهدی یاوران از این امر مهم بی اطلاع‌اند.

ابتدا به اهمیت بحث رجعت با استناد به احادیث و روایات می‌پردازم و بعد از اون به توضیح در مورد این امر مهم:

ـ رجعت، یوم الله

امام صادق علیه‌السلام در ضمن حدیثی، روز رجعت را یکی از روزهای خداوند برشمرده که قدرت و عظمت خداوند در آن متجلی خواهد شد. ایشان می‌فرمایند: «ایّامُ الله ثلاثَهٌ: یَومُ یَقُومُ القائمُ و یومُ الکرَّةِ و یومُ القِیامَة»؛[1] «روزهای الهی سه تاست: روزی که قائم آل محمد صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قیام خواهد کرد، روز رجعت و روز قیامت.»

منظور از یوم الله روزهای خاصی است که امر خدا چنان ظهور می‌یابد که برای هیچ روز دیگری این ظهور پیدا نمی‌شود. به تعبیر دیگر، منظور از ایام الله روزهایی است که امر الهی اعم از نعمت یا نقمت، عزت یا ذلت، ظهور تام می‌یابد.[2]

ـ اعتقاد به رجعت، ویژگی شیعه

امام صادق علیه‌السلام، یکی از ویژگیهای شیعه را اعتقاد به رجعت برشمرده‌اند و می‌فرمایند: «لیس مِنّا من لم یُؤمنُ بِکَرَّتِنَا»؛[3] «از ما نیست کسی که ایمان به رجعت ما نداشته باشد.»

ـ اعتقاد به رجعت، شرط ایمان

امام صادق علیه‌السلام فرمودند که هر کس به هفت چیز ایمان داشته باشد، مؤمن است و در میان آن هفت چیز، ایمان به رجعت را ذکر فرمودند.[4]

ـ انکار رجعت، انکار قدرت خداوند

«تلک قدرة الله فلا تُنکروها»؛[5] «رجعت تجلی قدرت خداست آن را انکار نکنید.»

اعتقاد به رجعت، از ضروریات مذهب شیعه‌ی امامیه به شمار می‌رود و بسیاری از بزرگان شیعه، مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، امین الاسلام و ... بر حقانیت و صحت رجعت از دیدگاه شیعه‌ی امامیه ادعای اجماع و اتفاق کرده‌اند.

بحث رو تا همین‌جا نگه می‌دارم و اگر سؤال یا مطلبی در این رابطه دارید از طریق ایمیل یا کامنت بنده رو مستفیض کنید.

میلاد معطر تجسم عینی عشق و ایثار، تبلور صداقت و پاکی، مدینه سبز مهربانی‌ها، مهد لطیف خوبی‌ها، ولی و پرورنده‌ی نور پروردگار، امانت‌دار امان زمین، امام حسن عسکری علیه‌السلام را به پیشگاه آقا امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف و تمامی شیعیان تبریک عرض می‌کنم.

این هم عیدی یکی از مهدی عاشقان (م.ا.ت) به شما همراهان همیشگی

 

 عید بر عاشقان مبارک باد ... عاشقان عیدتان مبارک باد

 

اللهمَّ عجِّل لِولیکَ الفرج و العافیةَ و النّصر



1. الخصال شیخ صدوق، ص180

2. المیزان، ج 12، ص 18 و 19  

3. بحارالانوار، ج 53، ص 92 و 121

4. همان

5. همان، ص74

عید و عیدی

 

امسال اولین عیدی و البته شاید بهترین عیدی رو توی اولین شب جمعه سال از داییم گرفتم این که گفتم شاید بهترین عیدی چون بابا و مامانم مسافرت خارج از کشور بودن و هنوز نتونستن امسال بهم عیدی بدن.

و اما عیدی چی بود؟ یه کتاب به نام دیوان منصور حلاج. کتاب رو که بی هوا (بی مقدمه و بدون نیت) باز کردم یک غزل اومد که ناخودآگاه منو به یاد آقا می‌انداخت. هر چند ...

با خوندنش حالم عوض شد. حیفم اومد که توی این عید بزرگ شما نخونیدش. اینو هم اضافه کنم که هر شاعری از شعری که سروده حتماً هدفی داشته و شعرش رو در وصف شخص خاصی سروده. من نمی‌دونم که هدف شاعر از این شعر چی بوده. اما همین قدر برام کافیه که خوندن این شعر منو به یاد آقا می‌اندازه. در ضمن از هر شعری میشه برداشت‌های مختلفی داشت که اونم بسته به نوع نگاه فرد هست.

عید امامت و ولایت مبارکتون باشه.

 

می‌برد قد تو از سرو خرامان رونق
پیش روی تو ندارد مه تابان رونق
از می لعل تو یابد دل غم دیده نشاط
وز گل روی تو دارد چمن جان رونق
گل به عهد تو نیارد شدن از پرده برون
زان که او را نبود پیش تو چندان رونق
رونق جمله جهان گر چه زمان جویا شد
نیست بی روی تو در مجمع خوبان رونق
چه شود مجلس ارباب نظر گر یک شب
گیرد از روی تو ای شمع شبستان رونق
عالم از نور مه و مهر چه رونق گیرد
گیرد از نور رخت دیده من آن رونق

آقا جونم!

امشب، شب شماست؛ شب ولایتتون. از یه طرف کشیدن بار غم از دست دادن پدر، همون یار و یاور همیشگی و از طرف دیگه بر عهده گرفتن مسئولیت امامت آدم‌هایی مثل من که لیاقت خیلی چیزا رو ندارن چه برسه به امامت شما!

می‌دونم که شما آقاتر از این حرفایید.

می‌دونم با این‌که ماها لیاقت نداریم اما بازم این سختی‌ها و مشکلات رو به جون می‌خرید.

شرمنده‌ام آقا!

امشب هم دست خالی اومدم. امشب هم ... !

اما می‌دونم که باز هم مثل همیشه لطف شما شامل حال من میشه. می‌دونم که شما ... .

توی این شب عیدی که همه شادن و خوشحال منم یه چیزی ازتون می‌خوام! می‌تونم بگم؟

.

.

.

آقا! شما رو به خدا!

دگر بس است جدایی؛ چرا نمی‌آیی؟

آقا جونم!

اگر حجاب ظهورت حضور پست من است

دعا بکن که بمیرم

چرا نمی‌آیی؟

آقای مهربانی‌ها!

... .